مقام معظمرهبری سالها پیش یعنی قبل از دوره تفوق اصولگرایان نیز اشاره داشتند که رفتارها بیشتر قبیلهای است و گروهها را پرهیز میدادند از اینکه رفتار قبیلهای نسبت به یکدیگر داشته باشند.
برای روشن شدن موضوع ابتدا باید جستاری در مفهوم قبیله داشته باشیم، اینکه رفتار قبیلهای چه رفتاری است. رفتار قبیلهای با تعصب و نوعی خونگرایی و نژادپرستی همراه است؛ هر چند که به راحتی نمیتوان از ثبات یک خون و یک نژاد سخن به میان آورد اما بیش از آنکه توافقها براساس قراردادها و یکسری اصول تعریف شده باشد، براساس یک میراث از گذشتگان است.
رفتار قبیلهای توأم با احساس و هیجان است و به دور از عقلانیت است درحالیکه منظور از سنجش عملکرد در عرصه سیاسی محتواگرایی است. ما نه تنها در سیاست بلکه در علم نیز شاهد قبیلهگرایی هستیم. اگر پای محتواگرایی در قبیله گرایی به میان بیاید تا حدود زیادی آسیبهای فرمالیزم و شکلگرایی را برطرف میکند. در این حالت قبیلهگرایی تنها شامل فعالیتهای سیاسی نمیشود.
بهنظر میرسد قبیلهگرایی را میتوان نوعی گرایش به ثبات کور و توجه به شکل نه محتوا تعریف کرد. معمولاً قبیلهگرایی را میتوان نوعی غرضگرایی نیز قلمداد کرد که با نفسانیات نیز همراه است. شعر مولانا بهخوبی بیانگر این مفهوم است؛ چون غرض آمد هنر پوشیده شد - صد حجاب از دل به سوی دیده شد.
یکسری پیوندهای خویشاوندی و تبارگرایی به موازات این مقوله در عرصه سیاست نیز مطرح است. ما در عرصه سیاست باید توجه به عقلانیت، تجربه متراکم و اخلاق داشته باشیم. باید توجه کنیم که اگر میخواهیم متناسب با شرایط روز فعالیت داشته باشیم باید یک فلسفه سیاسی روشن و یک مسلک و مرامنامه مدون داشته باشیم. همچنین باید مصالح ملی و پیوندهای انسجام بخش و وحدت بخش هم داشته باشیم. ما نباید تنها به منافع گروه و جناح خودمان از جنس قبیلهای نگاه کنیم.
اگر چه ممکن است ما در برخی تعاریف سیاسی احزاب دنیا را نوعی قبیله بدانیم اما باید دانست احزاب در کشورهایی که زیرساخت حزبی دارند تا حدود زیادی توجه به منافع و وحدت ملی نیز دارند. نمونههای زیادی از اختلاف بین 2 حزب در این کشورها وجود دارد که وقتی مورد حکمیت واقع شده طرف مقابل نیز به راحتی پذیرفته است.بنابراین تعصبات قبیلهای که ما معمولاً در نبردهای قبیلهای سراغ داریم، نباید در فعالیتهای سیاسی جمهوری اسلامی وجود داشته باشد بلکه بیشتر باید به محتوا توجه کرد. وقتی پای محتوا به میان میآید که اخلاق و خرد مطرح باشند. ما متأسفانه تا حدودی به دور از رفتارهای اخلاقمدار هستیم و نقاط مثبت طرف مقابل را درنظر نمیآوریم. در واقع ما کمتر به اصل طلایی اخلاق توجه میکنیم؛ بسیاری از مواقع آنچه برای دیگران زشت است برای ما ممدوح میشود و برعکس.
چنین پدیدهای نه زیبنده نظام جمهوری اسلامی است و نه زیبنده یک فعالیت سیاسی اخلاق محور و عقل محور. از این اصل نباید بهراحتی عبور کرد. نکته آخر اینکه همچنان که امام خمینی(ره) نیز تأکید زیادی داشتند، ما نباید با حذف دیگری بهدنبال باقی ماندن در قدرت باشیم.
این تفکر بسیار غلطی است. امام (ره) هیچگاه تصور یکدست کردن جامعه را دنبال نکردند بلکه همیشه معتقد بودند که اختلاف باید باشد و از موهبتهای الهی است. در فضای رقابتی است که ما میتوانیم به مقصد برسیم. امام (ره) اختلاف سلیقه را مشروع و یک امر اجتنابناپذیر میدانستند. ایشان بسیار کثرتگرا بودند اما به وحدت نیز توجه داشتند و همگان را به آن توصیه میکردند.